ترنم باران عشق

کاغذ نوشته هایی از روزهای عاشقی

ترنم باران عشق

کاغذ نوشته هایی از روزهای عاشقی

عشق این است که تو با صدای من سخن بگوئی و با چشمان من ببینی و هستی را با انگشتان من کشف کنی. 

 


 

نه از خاکم نه از بادم  دربندم نه آزادم نه آن لیلاترین مجنون نه شیرینم نه فرهادم فقط مثل تو  

 

غمگینم  فقط  مثل تو دلتنگم اگر آبی تر از آبم اگر همزاد مهتابم بدون تو چه بی رنگم چه بیتابم  


 

دستانم بوی گل میداد مرا به جرم چیدن گل زندانی کردند اما هیچ کس فکر نکرد که شاید گلی کاشته باشم. 

 


 

زندگی ...! زندگی یک آرزوی دور نیست 

زندگی یک جستجوی کور نیست 

زیستن در پیله پروانه چیست؟ 

زندگی کن زندگی افسانه نیست 

گوش کن دریا صدایت میزند 

هرچه ناپیداست صدایت میزند 

جنگل خاموش میداند تو را  

با صدایی سبز می خواند تو را  

پیله پرواز از دنیا جداست  

زندگی یک مقصد بی انتهاست  

هیچ جائی انتهای راه نیست 

این تمامش ماجرای زندگیست